به این زن فکر می کنم و به شغل خوشرنگ و جذابی که داردآدم موقع نشستن پای سیستم یا رسیدن به کارهای بانکی یا در خمیازه های مکرر در جلسه های بی نتیجه ی پشتِ سرِ هم و  یا در باجه نوبت دهی به مریض ها در یک درمانگاه شلوغ و کثیف، طبیعی است از کار و زندگی و  روزمرگی خسته شود، اما آیا برداشت گل نیلوفر هم می تواند روزی شغل خسته کننده ای شود؟!

به این زن فکر می کنم که در این عکس هوایی فقط کلاهش پیداست در میان انبوهی از سبز ها و صورتی هابه این زن و دسته نیلوفرهایی که چیده و ثمره کارش است.خودش هم می تواند ببیند چقدر جای قشنگی دارد زندگی می کند و چه قدر نتیجه کارش زیباست؟!

خودش هم به این زیبایی واقف است یا نه، پارو زدن و  نیلوفر چیدن توی آب هم بعد از مدتی تکراری می شوند.‌‌؟!

.

هرچه هست این زیبایی هرکسی را وسوسه می کند تا جای این زن باشد و حداقل یک روز کاری اش را در میان سبز ها و صورتی ها بگذراند، مخصوصا وقتی بداند چقدر  باشکوه و زیبا به نظر می رسد و آن بالا چقدر آدم ها هستند که از  پشت موبایل هایشان، او را می بینند و حسرت می خوردند جای او باشند.


مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها